سيزده بدر و روز مادر
سلام ماه كوچولوي مامان سيزده بدر رو با مامان بزرگ اينا رفتيم بيرون .طفلكي مطهره دستش شكسته بود و نميتونست مثل شما و حنانه بدو بدو كنه و آتيش بسوزونه .بابايي يه تاب خيلي بلند برامون بست و حسابي تاب بازي كرديم . شما هم با بابايي فوتبال بازي كرديد .براي آتيش چوب جمع ميكردي و مينداختي توي آتيش . تا عصري اونجا بوديم .بعد رفتيم پيش مامان جون اينا .حياطشون پر از شكوفه شده و خيلي خوشگل شده .خداروشكر روز خيلي خوبي بود .ديروز هم ولادت حضرت فاطمه و روز زن و مادر بود .اولين روز مادري بود كه شما خودت به بابايي گفتي كه ميخواي برام هديه بگيري . پسرم نميتونم بگم كه اون لحظه چقدر خوشحالم كردي .عاشقتم ماماني خدا حفظت ك...
نویسنده :
مامان احسان
19:59