عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

سيزده بدر و روز مادر

سلام ماه كوچولوي مامان      سيزده بدر رو با مامان بزرگ اينا رفتيم بيرون .طفلكي مطهره دستش شكسته بود و نميتونست مثل شما و حنانه بدو بدو كنه و آتيش بسوزونه .بابايي يه تاب خيلي بلند برامون بست و حسابي تاب بازي كرديم . شما هم با بابايي فوتبال بازي كرديد .براي آتيش چوب جمع ميكردي و مينداختي توي آتيش . تا عصري اونجا بوديم .بعد رفتيم پيش مامان جون اينا .حياطشون پر از شكوفه شده و خيلي خوشگل شده .خداروشكر روز خيلي خوبي بود .ديروز هم ولادت حضرت فاطمه و روز زن و مادر بود .اولين روز مادري بود كه شما خودت به بابايي گفتي كه ميخواي برام هديه بگيري . پسرم نميتونم بگم كه اون لحظه چقدر خوشحالم كردي .عاشقتم ماماني  خدا حفظت ك...
22 فروردين 1394

سال نو

سلام ماه خوشگلم     عيدت مبارك ماماني .اميدوارم سال 1394 سالي پر از شادي و موفقيت و تندرستي برات باشه .امسال هم مثل هر سال ديد و بازديد عيد رو داشتيمو چند روزي هم سركار بوديم من و شما با هم .به شما كه به گفته خودت داره حسابي خوش ميگذره . دائما تلويزيون شبكه پوياست و شما هم جلوي تلويزيون .اليته يه لگوي جديد هم برات خريدم كه اون هم وقتتو حسابي پر كرده .از بس كارتون زورو رو دوست داري خودتو زورو ميدوني و به هم ميگي سيمي يوريتا هر چي هم بهت ميگم سيني يوريتا قبول نميكني البته چند تا كلمه ديگه رو هم خيلي شيرين ادا ميكني مثل تهويه كه ميگي ههويه ،ماهيه قزل آلا كه ميگي قزل لالات .چند تايي هم عكس از قبل از عيد و توي عيد دا...
11 فروردين 1394
1